آیا معماری با واژه استرس مترادف است؟

به نظر می رسد که ایده معمار شدن و فعالیت به عنوان معمار بر خلاف ایده مفاهیم کار و زندگی متعادل باشد. سفرهای طولانی، فشار ضرب العجل ها، و نیاز به تصمیم های آگاهانه آن هم در سریع ترین زمان ممکن از چالش های روزمره یک معماری هستند. حالا به این سیاهه دستمزدهای کوچک را هم اضافه کنید. شما به عنوان یک معمار باید از روابط قدرتمندی در ارتباط با دیگران برخوردار باشید و خط قرمزهایی را برای کار خود تعیین کنید. همه این موارد باعث شده تا معماری یکی از پر استرس ترین حرفه های دنیا باشد.

با توجه به نظرسنجی که در ژورنال معماری سال 2016 انجام گرفت، بیش از 25 درصد دانشجویان رشته معماری بریتانیا به دنبال درمان شرایط روحی روانی خود رفته اند. جنیفر ولان سال 2014 در مقاله ای به بهداشت روان دانشجویان معماری پرداخته است. وی عنوان کرده که برجسته ترین دانشجویان معماری با چشم اندازی روشن نسبت به آینده در فرایندی قرار می گیرند که فشار از جانب همسر یا خانواده، بد غذایی و انجام فعالیت های گروهی به واسطه شغل معماری اجازه نمی دهد که یک پروژه را در زمان تعین شده به طور کامل تمام کنند.

مشکل اینجاست که بسیار از شرکت های معماری دنبال افرادی هستند که چنین شیوه ای را دنبال می کنند. به عنوان مثال در فرصت های شغلی یا کارآموزی بسیار غیرمعمول است که مهارت هایی مانند “مقاومت در برابر استرس” یا “داشتن سطح بالایی از کنترل و استرس و توانایی حفظ این عوامل در شرایط آشوب پذیر” از فرد پذیرنده شغل توقع داشته باشند. مواردی که متاسفانه بسیار مرسوم شده و در اولویت بالاتری نسبت به درک زبان های مختلف، مهارت های طراحی، چابکی در کار گروهی یا در دسترس بودن برای سفرهای منطقه مورد استفاده قرار می گیرد. همین عوامل به استرس زا بودن مشاغل معماری در زمان تحصیل می گردد.

حال شما فکر می کنید که معماری می بایست شغل استرس زایی باشد؟
آیا فشار به کیفیت کار کارمندان می افزاید؟ یا فکر می کنید دفاتر معماری باید با ارزشمند خواندن فعالیت کارمندان و ایجاد محیطی شاد به هماهنگی کارکنان خود برسند؟
تجربه شما چطور بوده است؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

YOUR COMMENT