همانطور که همه ی ما می دانیم رشته ی معماری یک مسیر طولانی است. چه مدرک حرفه ای 4 ساله بگیرید یا اینکه بعد از آن هم به ادامه تحصیل بپردازید، در هر دو حالت یک روند خسته کننده است. با این حال خوشبختانه اغلب افراد قبول دارند که دانشی که در طول این مدت به دست می آورید ارزشش را دارد ( بدون در نظر گرفتن دوستی هایی که در آتلیه شکل می گیرند). تحصیل معماری چیزی فراتر از یادگیری طراحی فضاهای بزرگ است چه در زمان تحصیل متوجه آن بشوید یا نه، رشته ی معماری یک معلم فوق العاده برای درس های زندگی نیز هست. تمام مهارت هایی که در زیر آورده شده اند، مهارت هایی هستند که احتمالا به طور اتفاقی و بعد از قبول شدن در رشته ی معماری یاد گرفته اید اما در خارج از محیط دانشگاهی هم دارایی با ارزشی محسوب می شوند. همراه معماری آرل باشید…
۱. به سرعت اشتباه کردن
احتمالا این پند که “روی تصمیمات اشتباه صرفا به این خاطر که زمان زیادی را صرف گرفتن آنها کرده اید، پافشاری نکنید” را شنیده اید. نکته ی مهم این است که شما قطعا اشتباه خواهید کرد، هم در طراحی و هم در زندگی. با این حال نکته ی مهمی که در رشته ی معماری یاد می گیرید این است که چیزهای مختلف را امتحان کنید، اشتباهات یا ایده های غیرسازنده را در کوتاه ترین زمان ممکن بفهمید، آن ایده ها و اشتباهات را دور بریزید، و سپس به یک راه حل مناسب تکیه کنید. اگر در هنر “اشتباه کردن و به سرعت فهمیدن اشتباهات” ماهر بشوید، یاد می گیرید که تمام انتخاب هایتان را به طور موثر در نظر بگیرید و از میان آنها انتخاب کنید و لازم نیست نگران زمان زیادی که صرف یک تصمیم بی فایده کردید باشید.
۲. تفکر طراحانه و حل مسئله
حرف از حل مسئله شد، یکی از موضوعات مهمی که در طی تحصیلات معماری یاد می گیرید چیزی است که اساتید به آن می گویند ” تفکر طراحانه” و در واقع همان چیزیست که شما به عنوان راه حلی خلاقانه به آن فکر می کنید. تحصیلات و دانش در زمینه ی تفکر طراحانه را می توان در هر رشته ای که مردم احتیاج به حل مشکل دارند به کار برد. معماران از ابتدا یاد گرفته اند تا به مسئله از همه ی جوانب نگاه کنند، اطلاعات جمع کنند، نمونه های موردی را بررسی کنند و بعد هنگامی که می خواهند راه حلی ارائه دهند انتخابی هوشمندانه داشته باشند و آثار حرکتی که انجام می دهند را بررسی کنند. این فرآیند و این مهارت را می توان در هر نوع مسئله ای به کار برد تا مسئله به طور موثرتری حل شود.
۳. یادگیری، خواندن و تحقیق کردن
مهارت دیگری که به طور گسترده قابل اجراست یادگیری نحوه ی “یادگیری” است. هیچ کسی با دانش ذاتی “طراحی الگوی کاشی های آرت دکو” به دنیا نیامده اما اگر موظف باشید مقاله ای در این مورد برای یک کلاس تاریخ معماری بنویسید، احتمالا قبلا تا حدودی روند انجام تحقیق را هم یادگرفته اید. وقتی استاد بخش هایی را برای مطالعه طی یک شب مشخص کرده، خوشبختانه پیش از این یادگرفته اید که چگونه متنی را که می خوانید تحلیل کنید بنابراین زمان تان را تلف نمی کنید و مثلا نیم ساعت به یک پاراگراف زل نمی زنید. داشتن مجموعه ای از مهارت ها که به شما امکان جمع آوری موثر دانش های جدید را می دهد همیشه به درد بخور است، پس به طور ایده آل شما در آینده و هنگامی که دیگر در رشته ی معماری نیستید همچنان می توانید برخی عادات مطالعه ی خود را ادامه دهید.
۴. مدیریت زمان
خیلی از افرادی که کار می کنند و به طور مشخص معماران در مدیریت زمان افتضاح هستند. با این حال اگر شما بتوانید مهارت مدیریت زمان را وقتی که هنوز در رشته معماری هستید یاد بگیرید، آینده ی حرفه ای فردی تان تضمین خواهد شد. البته که مدیریت زمان هنگامی که در رشته معماری هستید به طرزی باورنکردنی مفید است و شما را از شب بیداری ها در آتلیه دور نگه می دارد اما نیاز به گفتن نیست که بعد از فارغ التحصیلی هم این مهارت به شما کمک خواهد کرد. به دلیل فشارهای زمانی شدیدی که در رشته ی معماری وجود دارد، دانشجویان معماری موقعیت خوبی برای یادگیری اولویت بندی وظایف و مدیریت عاقلانه ی زمان شان دارند. اساسا اگر شما در مدیریت زمان هنگامی که دانشجوی معماری هستید موفق باشید، هر فشار زمانی که زندگی در مسیر آینده ی شما قرار دهد در مقایسه با دوران دانشجویی شما مانند نسیمی گذراست.
۵.بیش از حد جدی نگرفتن خودتان
اگر رشته ی معماری به شما تنها یک مهارت یاد دهد آن مهارت قطعا احساس راحتی در هنگامی که انگشت نما هستید خواهد بود. چه در جای عمومی مشغول طراحی شوند یا ارتفاع سقف را در یک ساختمان شلوغ اندازه بگیرند یا یک مقوای 120cm در 120cm را در محوطه ی دانشگاه در دست داشته باشند، در هر حال دانشجویان معماری بیشتر از بقیه ی دانشجویان جلب توجه می کنند. رشته ی معماری می تواند شما را مجبور کند بارها شبیه یک فرد مضحک شوید. هر چه زودتر در تحصیلاتتان با این مسئله کنار بیایید، کاری را که برای انجام پروژه تان لازم است انجام بدهید را راحت تر انجام خواهید داد. البته که این مهارت در همه ی کارها و حتی موقعیت های اجتماعی که ممکن است در آینده با آنها مواجه شوید، به کار می آید. روی کاری که لازم است انجام دهید تمرکز کنید، به اینکه هنگامی که در حال انجام آن کار هستید چقدر احمقانه به نظر می رسید فکر نکنید. این مهارت منجر به اعتماد به نفس بیشتر، ارائه و سخنرانی بهتر و اضطراب و ناشیانه رفتار کردن کمتر خواهد شد.
۶. پذیرفتن انتقادات
هر دانشجوی معماری با انتقادات بدی مواجه شده مگر اینکه نسخه ی دوم فرانک لوید رایت باشد. خوشبختانه اگر مهارت قبلی یعنی ” بیش از حد جدی نگرفتن خودتان” را یاد گرفته باشید، انتقادات را شخصی نمی کنید. اما همیشه شنیدن حرف های فردی که از خارج پروژه ای که شما تمام وجودتان را برای آن گذاشته اید را نگاه می کند و آن را در هم می کوبد، سخت است. اغلب نظرات سرسختانه مانند یک حمله ی شخصی برداشت می شوند. همه ی ما هم دانشجویانی را می شناسیم که تا پای مرگ و به شکلی کورکورانه از کارشان دفاع می کنند بدون اینکه بازخوردهای منتقدان ( که خوشبختانه اغلب آنها سازنده هستند) را بشنوند. این شخصیتی نیست که شما در رشته ی معماری و احتمالا در زندگی شخص خودتان بخواهید داشته باشید. رفع برداشت های اشتباه از کارتان با استدلال بیهوده آوردن تفاوت دارد. چون رشته ی معماری پر از فرصت های دریافت انتقاد و بازخوردهاست، بعد از مدتی پوستتان کلفت می شود و علاوه بر آن انتقادات سازنده به کارتان را می پذیرید و در کارتان اعمال می کنید.
۷. دفاع کردن از کار و اعتقادتان
مهارت قبلی را در نظر داشته باشید اما در عین حال در روز ژوژمان کارتان را دست کم نگیرید. یک تعادل ظریف و حساسی باید برقرار باشد اما شما کار زیادی برای پروژه تان انجام دادید و به معنی واقعی کلمه در موضوع طراحی تان کارشناس هستید. اگر منتقدی انتخاب ها و انگیزه های شما رو زیر سوال برد باید قادر باشید به سوالات جواب دهید و کارتان را به طور واضح توضیح دهید. استدلال محکمی داشته باشید و بر عقایدتان پایبند بمانید اما در عین حال به بازخوردها گوش کنید. این کار بدون اینکه حالت تدافعی بگیرید هم قابل اجراست. بعد از مدتی در مدرسه ی معماری باید بدانید که چگونه گفتگوی سازنده و مناظره در مورد کار خودتان و دیگران انجام دهید.
۸. تبلیغ کردن خودتان و کارتان
اگر درک روشنی از کار و عقایدتان داشته باشید می توانید خودتان و مهارت هایتان را برای کارفرمایان یا خریدارن احتمالی و با یک استدلال منسجم تبلیغ کنید. در روند ساختن یک پورتفولیوی طراحی، معماران و طراحان زمان زیادی را با کارشان سپری می کنند و بنابراین یاد می گیرند چگونه به بهترین نحو کارشان را برای دیگران توضیح دهند. در واقع زمانی که شما به یک مصاحبه ی شغلی می روید، اساسا همین کار را بارها در آتلیه تمرین کرده اید. افتخار کردن به کارتان و بااطمینان و هوشمندانه صحبت کردن از آن می تواند باعث موفقیت های زیادی در شغل و زندگی تان شود. >
۹. مهارت سخنرانی کردن و ارائه دادن در جمع
در این لیست بیش از چندبار به این مهارت اشاره شد اما تاکید می شود که باید در این مورد بسیار ماهر شوید و در رشته معماری تمرین های زیادی برای ارائه ی کارتان خواهید داشت. چه توضیح ایده هایتان به هم گروهی های شکاک، تلاش برای متقاعد کردن استاد یا دفاع از طراحی تان در روز ژوژمان. رشته معماری پر است از انواع ارائه دادن ها. اگر هنگام سخنرانی و ارائه در برابر گروه های متفاوت افراد احساس راحتی کردید، می توانید این مهارت تان را به زندگی بعد از دانشگاه ببرید و هرچقدر که بیشتر مجبور به این کار شده باشید، به همین میزان این کار برایتان راحت تر خواهد بود.
۱۰. کار گروهی کردن
تا به حال خیلی از ما با کلیشه ی معمار موفق و تنها فریب داده شدیم اما واقعیت این است که اگر شما در یک شرکت معماری کار کنید، باید با یک گروه کار کنید. خوشبختانه معماری به شما این امکان را می دهد تا این مهارت را در پروژه های گروهی زیادی تمرین کنید. هرچند ممکن است یک روند خسته کننده باشد اما درس مهمی راجع به نحوه ی همکاری یا گاهی اوقات همکاری نکردن با افراد دیگر را یاد می گیرید. ممکن است کلیشه به نظر برسد اما مهارت کار گروهی خوب برای کارفرما بسیار ارزشمند است. در شرایط واقعی کارفرما کسی را به خاطر هوش سرشار یا سلیقه ی بی عیب و نقصش استخدام نمی کنند بلکه آنها فردی را می خواهند که بتواند با بقیه ی افراد شرکت کارها را انجام دهند. اگر نتوانید این کار را انجام دهید دیگر ایده های طراحی تان برایش ارزشی نخواهد داشت. از طرف دیگر اگر بتوانید با یک تیم به خوبی کار کنید و نهایتا آن را رهبری کنید، بقیه ی مهارت های شما یک امتیاز مازاد و بی نظیر است.
۱۱. همکاری با افرادی از رشته های دیگر
حرف از گروه شد باید این را هم اضافه کرد که ساختن واقعی یک ساختمان نیازمند افراد دیگری به جز طراحان و تیم طراحی است. خوشبختانه در تحصیلات معماری شما موقعیت تنوع دادن و احتمالا حضور در یک آتلیه ی چندرشته ای یا حضور در یک کلاس خارج از رشته ی خودتان را دارید. اگر این کار را بکنید خودتان را برای زندگی خارج از حباب دانشگاه معماری آماده کرده اید. در عمل و هنگام کار واقعی معماری ارتباط برقرار کردن و همکاری با پیمانکاران، مهندسان و مشتری ها برای اتمام یک پروژه و همچنین برقراری ارتباط با افراد مورد نیاز، حیاتی است. اگر همه ی مهندسان عمران شهر از کار کردن با شما امتناع کنند برایتان مشکل ساز خواهد شد. فراتر از یادگیری معماری باید یاد بگیرید که خلاقانه و بدون مرز فکر کنید و مشتاق شنیدن و یادگیری از دیگران باشید. این کار باعث می شود که زندگی برای شما به طور کلی راحت تر باشد.
۱۲. دنبال کردن دستورالعمل ها
خسته کننده به نظر می رسد اما طراحی ساختمان ها (و زندگی) اغلب قوانینی دارد. خیلی از معماران به دلیل قوانین یا برنامه های درخواستی مشتری دلسرد شده اند اما نکته ی مهم این است که طراحی شما باید کارآمد باشد و نیازهای مشتری (زندگی فردی تان هم نیازمند امنیت است) را برآورده کند. با اینکه در رشته معماری اغلب از محدودیت ها و قید و بند های دنیای واقعی رها هستید، دانشجویان معماری خواه ناخواه یاد می گیرند که چگونه در محدوده ی خواسته ها و پارامترهای داده شده کار کنند. این مهارت به طور مستقیم در زندگی هم کاربرد دارد به این دلیل که گاهی در زندگی هم ناچارید تحت قوانین فرد دیگری کار کنید. هر چه زودتر این واقعیت را بپذیرید، زودتر می توانید مهارت آخر این لیست را یاد بگیرید.
۱۳. شکستن قوانین در صورت لزوم
به محض اینکه درک کاملی از مفهوم قوانین پیدا کردید، می توانید آن ها را تغییر دهید و یا حتی گاهی آن قوانین را برای پاسخ دادن به نیازهای پروژه بشکنید. قرار نیست همیشه مشتری ها و رئیس ها کارتان را بپذیرند همانطور که اساتید معماری همیشه نمی پذیرند، اما حقیقت غیر قابل انکار این است که اگر قوانین را مانند یک سد محکم ببینید بدون اینکه به هدف حقیقی آنها پی ببرید، مهارت طراحی تان خاموش می شود. اما اگر پیش از اینکه ریسک را بپذیرید پیامدهای آن را به طور کامل متوجه شوید، از سقوط نجات پیدا می کنید و راهتان را به سمت نوآوری و خلاقیت پیدا می کنید.
YOUR COMMENT